سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/139512886810321.jpg
دوران شرمساری و سرافکندگی
نوشته شده توسط reza khangoli zivlaei در ساعت 12:37 عصر
 گفت‌وگو با مورگان فریمن بازیگر سیاه‌پوست سینما
دوران بردگی دوران شرمساری و سرافکندگی تاریخ آمریکاست/ وظیفه سینما فقط سرگرمی نیست

مورگان فریمن بازیگر 76 ساله سینما، پس از گذشت سی سال بازیگری در فیلم‌های سینمایی هنوز یکی از چهره‌های سرشناس سینما در سطح بین‌المللی است.

خبرگزاری فارس: دوران بردگی دوران شرمساری و سرافکندگی تاریخ آمریکاست/ وظیفه سینما فقط سرگرمی نیست

به گزارش خبرگزاری فارس، این بازیگر که یکی از فعالان حقوق مدنی و مبارز راه صلح هم هست، کار بازیگری را از سال  شروع کرد.

منتقدان سینمایی از مورگان فریمن به عنوان یکی از پیشگامان هنری بازیگری سینمای معاصر و مدرن آمریکا اسم می‌برند و برای او جایگاه ویژه‌ای قائل هستند.اولین نقش هنری‌اش را روی صحنه تئاتر بازی کرد و در آن با سیدنی پواتیه بازیگر کلاسیک سیاه‌پوست سینما هم‌بازی شد. در دهه هفتاد میلادی، نمایش‌های تئاتری زیادی با بازی وی به روی سحنه رفت و او توانست جایزه معتبر تونی (اسکار تئاتری) را دریافت کند. در تئاتر، علاقه وی بازی در نقش‌های شکسپیری بود.

در همین ایام، راهی رسانه تلویزیون شد و به مدد آن، توانست وارد دنیای سینما شود. پس از چند نقش کوتاه در فیلم‌های سینمایی با نابخشوده (1992) کلینت ایستوود تبدیل به یک چهره سرشناس شد. رستگاری شاوشنگ، هفت، گلوری، آمیستاد، تاثیر عمیق و مبلغی برای تمام ترس‌ها کارهای موفق بعدی او هستند. وی در تاثیر عمیق (1998) که سال ها قبل از ورود باراک اوباما به کاخ سفید ساخته شد، در نقش یک رئیس جمهور سیاه پوست آمریکا بازی کرد.حضور او در ایننقش، باعث تعجب و شگفتی اهل فن شد.

 

از کارهای جدیدتر فریمن می‌توان به بچه میلیون دلاری، مجموعه فیلم بتمن، بروس مقتدر و فهرست بوکت اشاره کرد. فیلم تازه او آخرین وگاس هم‌اکنون روی پرده سینماهاست. فریمن در گفت‌وگو با رویترز درباره بازیگری، جنبش سیاهان، فیلم‌های مربوط به بردگی و کار در جلوی دوربین صحبت می‌کند.

 

متن این گفت‌وگو به خوانندگان محترم ارائه می گردد:

 

*پیدا کردن نقش‌های خوب و غیر تکراری خیلی سخت است/بسیاری از سوژه‌ها و فیلم‌نامه‌ها تکراری هستند

* می‌گویند نقش‌های سینمایی‌تان را خیلی سخت و با دقت انتخاب می‌کنید.

فلسفه کاری‌ام همیشه این بوده که پرکاری نکنم و گرفتار تکرار نشوم. تلاش همیشگی‌ام این است که یک کار را دوبار تکرار نکنم و نقشی را برای دوبار در جلوی دوربین بازی نکنم. خیلی وقت‌ها نسبت به این فلسفه و نگاهم دچار تردید و تزلزل می‌شوم. علتش هم این است که پیدا کردن نقش‌های خوب و غیر تکراری خیلی سخت است. در یک دهه اخیر هم که سنم کمی بالا رفته، این کار مشکل‌تر شده است. بسیاری از سوژه‌ها و فیلم‌نامه‌ها تکراری هستند و یک قصه واحد را تعریف می‌کنند. طبیعی است که کاراکترهای این فیلم‌نامه‌ها و سوژه‌ها از حال و هوای کلی آن‌ها تبعیت می‌کنند. در این حالت، بعضی وقت‌ها مجبور می‌شوی سنت‌شکنی کنی و خلاف دیدگاه‌هایت عمل کنی.

 

* از جمله بازیگرانی هستید که لقب درون‌گرا گرفته‌اید.این حالت خوب است؟

در تمام زندگی‌ام با خودم زندگی کرده‌ام و بهترین دوست خودم بوده‌ام. به همین دلیل است که خودم را خیلی خوب می‌شناسم. وقتی در آینه نگاه می‌کنم تمام خودم را می‌بینم. چیزی برای پنهان کردن ندارم، نه از خودم و نه از دیگران. یک بازیگر باید در وهله اول با خودش و سپس با دیگران روراست باشد. به همان اندازه که در خانه و در اوقات فراغت با خودم هستم، علاقه‌ای به تماشای خودم روی پرده سینما را ندارم. برای همین، خیلی کم به تماشای فیلم‌های خودم می‌نشینم.

 

*دوران بردگی دوران سرافکندگی و شرمساری تاریخ آمریکاست

 

* این روزها تولید فیلم‌هایی درباره دوران بردگی و سیاهان آمریکا گسترش یافته است. ولی «آمیستاد» شما در سال 1997 یکی از اولین کارهایی بود که درباره این موضوع صحبت کرد.

خیلی از مردم و تماشاگران فکر می‌کردند این فیلم درباره بردگی است. اما آمیستاد فقط فیلمی درباره برده‌داری نبود. این فیلم درباره حقوق مدنی آمریکا بود. نقطه مرکزی قصه فیلم این بود که رئیس جمهور یک پادشاه نبود. شاید یکی از دلایل اصلی شکست تجاری فیلم در جدول گیشه نمایش این بود که مردم فکر می‌کردند این هم یک فیلم دیگر درباره بردگی و برده‌داری است. تا مدتی قبل چنین احساس می‌شد که مردم عادی نسبت به بخش‌های منفی تاریخ از خودشان واکنش منفی نشان می‌دهند. دوران بردگی دوران سرافکندگی و شرمساری تاریخ آمریکاست. شاید در آن زمان هنوز آمادگی آن را نداشتیم که به تماشای این بخش شرم‌آور تاریخ خودمان بنشینیم.

 

*برای «رانندگی برای میس‌دیزی» نامزد دریافت جایزه اسکار شدید، چه حسی نسبت به نقش خود داشتید؟

بازی در این نوع نقش‌ها را دوست دارم. دلیلش هم این است که نقش‌هایی از این دست خیلی نیرنگ آمیز و سرشار از خدعه هستند و بازیگر با بازی در آن‌ها به نوعی بر لبه تیغ حرکت می‌کند. شما با این جور نقش‌ها کلنجار می‌روید و با آن‌ها درگیری ذهنی دارید. چنین کاراکترهایی خیلی راحت ذهن شما را اشغال می‌کنند و برای لحظه‌ای رهایتان نمی‌کنند. وقتی فیلم‌نامه‌ای را می‌خوانم، خیلی زود متوجه می‌شوم که کاراکتر من در آن کاراکتری چالش برانگیز است یا خیر. آیا می‌توانم با آن دست و پنجه نرم کنم یا خیر. اگر یک کاراکتر تخت باشد، بازی در آن نقش را قبول نمی‌کنم. کاراکتری را دوست دارم که سرشار از زیگزاگ و بالا و پایین باشد.

*به نظر شما، سر صحنه فیلم‌بردای باید تنش وجود داشته باشد؟

اگر چنین باشد بهتر است. تنش باعث بحث و جدل می‌شود و به بازیگر کمک می‌کند تا نقش خود را با جدیت بیشتری دنبال کند. البته منظورم از تنش، درگیری‌های مثبت و ذهنی و روحی فیلم‌ساز و بازیگر با یکدیگر است. این موضوع حس و حال خاصی به صحنه فیلم‌برداری داده و بازیگر را تهییج می‌کند تا مایه بیشتری برای ارائه نقش خود بگذارد. اما خودم جزء آن دسته از بازیگرانی نیستم که سر صحنه فیلم‌برداری به خلق تنش و درگیری های غیرمنطقی می‌پردازد.

 

*وقتی نامزد دریافت جایزه اسکار شدید چه حس و حالی داشتید؟

در سال 1987 بود که برای خیابان اسمارت نامزد دریافت این جایزه شدم. احساس می‌کنم این موضوع کمک خیلی زیادی به من کرد تا موقعیت بهتری به عنوان یک بازیگر پیدا کنم و باعث تحولی در کارنامه کاری‌ام شد. از دوران کودکی، تمام چیزی که می‌خواستم این بود که بازیگر شوم. صحنه تئاتر را خیلی دوست داشتم، اما می‌خواستم یک بازیگر سینما باشم.

 

*اسکار نهایت همه‌چیز نیست

اگر از من بپرسید برای کدام یک از فیلم‌هایم باید اسکار بگیرم، می‌گویم همه آن‌ها! اما اسکار نهایت و غایت همه‌چیز نیست. وقتی آن را می‌گیری تازه متوجه می‌شوی فقط یک محسمه معمولی است و تعجب می‌کنی که چرا طی این سال‌ها، این قدر به دنبال آن بوده‌ای.

اینجاست که اهمیت نقش و داشتن فیلم‌های خوب و قابل دفاع در کارنامه‌ات خودش را آشکار می‌کند. احساس می‌کنی که برایت یک کاراکتر مقبول و چند وجهی، جذاب‌تر از جوایز مختلف سینمایی است و باید به دنبال آن بگردی.

 

*فیلم و کاراکتر مورد علاقه‌تان کدام است؟

نمی‌دانم کدام یک از فیلم‌هایم یا کاراکترهایم را بیشتر دوست دارم. اما می‌توانم بگویم درام ضد جنگ و اجتماعی گلوری(1989) یکی از مهم‌ترین آن‌ها است.

*بازی در نقش‌های منفی کار راحتی است؟ ظاهر شدن در این جور نقش‌ها را دوست دارید؟

می‌دانید، بازی در نقش یک آدم منفی و ضد قهرمان، نهایت هنر بازیگری است و اصلاً قابل مقایسه با نقش‌های مثبت نیست. در ابتدای فعالیت بازیگری‌ام از خودم می‌پرسیدم می‌خواهم در این نوع نقش‌ها ظاهر شوم یا خیر. خیلی از بازی در نقش‌های منفی می‌ترسیدم و فکر می‌کردم به موقعیت حرفه‌ای‌ام لطمه می‌زند. ولی بعدها دیدم دقیقاً عکس این مسئله است و یک نقش منفی خیلی خوب، چیزی است که بازیگران مطرح سینما به دنبال آن هستند.

با بازی در نقش کاراکترهای منفی، شما امکان و فرصت آن را پیدا می‌کنید که به درون و کنه روح یک موجود متناقض رخنه کنید. رخنه کردن به درون جنبه‌های تاریک و پنهان روح آدمی و به تصویر کشیدن آن، کار بسیار لذت‌بخشی است. اگر دقت کرده باشید، تماشاگران هم از بازی شما در نقش این‌جور شخصیت‌ها استقبال خوبی می‌کنند.

 

*زمان بازی در جلوی دوربین به تماشاگران و نوع واکنش‌های آنان هم فکر می‌کنید؟

نه خیلی زیاد. فکر اصلی‌ام این است که بازی خوب و درستی ارائه دهم. در طول سال‌هایی که جلوی دوربین ظاهر شده‌ام، یک نکته را خیلی خوب متوجه شده‌ام و آن هم این است که تو در یک زمان واحد نمی‌توانی تمام تماشاگران را سرگرم کنی. انجام این کار اگر غیرممکن نباشد، بسیار سخت خواهد بود.سلیقه تماشاگران بسیار متفاوت است. شما چگونه می‌توانید به صورت هم‌زمان تمام این خواسته‌ها و سلیقه‌های متفاوت را برآورده کرده و پاسخ دهید؟

*آیا با شرایط مختلف فیلم‌سازی و مراحل تولید فیلم‌ها کنار می‌آیید؟

اگراز خواب بیدار شوید و ببینید که برف در حیاط خانه‌تان تا زانویتان است، چه می‌کنید؟ نمی‌توانید خشمگین شوید و فریاد بکشید. این کار دردی را دوا نمی‌کند و باعث کاهش سطح برف نمی‌شود. این موضوعی است که باید با آن کنار بیایند. وقتی در موقعیتی قرار می‌گیری که در عالم واقعیت وجود دارد، باید بر اساس شرایط آن موقعیت عمل کنی.، هر کاری جز این دیوانگی و حماقت است.

با شرایطی هم که سر صحنه فیلم‌برداری فیلم‌هایم است کنار می‌آیم. شما فقط پس از قبول کردن شرایط است که می‌توانید تغییراتی در آن به وجود بیاورید. صحنه فیلم‌برداری فیلم‌های من در اواسط و پایان کار، هیچ شباهتی با زمان شروع آن‌ها ندارد. بسیاری از دیوارهای بی اعتمادی که ممکن است در ابتدای کار بین من و فیلم‌ساز وجود داشته باشد، پس از مدتی فرو می‌ریزد و من‌می‌توانم خواسته‌ها و درک خود از نقشم را به شکلی منطقی به کارگردان‌هایم بگویم.

 

*بازیگری برایتان به خاطر پول و منبع درآمد است؟

اصلا! اگرچه در این حرفه می‌توان دستمزد خوبی دریافت کرد، ولی من اجباری ندارم که برای پول و دستمزد کار کنم. همین حالا می‌توانم این حرفه را رها کنم و به هیچ وجه نگران خرج روزانه‌ام نباشم. بازیگری را به خاطر لذت آن انتخاب کرده‌ام، لذت این که در قالب شخصیت‌ها و آدم‌های متفاوت بروی و چهره‌های مختلف را روی پرده سینما به تصویر بکشی.

 

*بازی در کدام نوع از فیلم‌ها را ترجیح می‌دهید؟

بعضی وقت‌ها با فیلمی که بازی می‌کنید، فقط می‌خواهید تماشاچی را سرگرم کنید. اما بعضی وقت‌ها به دنبال آن هستید که تاثیری خاص بر روی بیننده بگذارید و وادارش کنید که درباره چیزی یا مسائلی به تفکر بنشیند. من در هر دو دسته فیلم‌های سرگرم کننده و غیر متعارف بازی کرده‌ام و از این بابت متأسف نیستم. به باور من، تماشاچی سینما به همان اندازه که به فیلم‌های غیر متعارف نیاز دارد، نیازمند فیلم‌های سرگرم‌کننده هم هست.

 

*با این تفکر که فیلم‌ها فقط باید برای سرگرن‌کردن تماشاچی ساخته شود، مخالف‌ام/سینما وظیفه مهم اجتماعی هم دارد و باید با فیلم‌هایش جامعه را به سمت تعالی ببرند

سینما و بازیگران نباید خودشان را محدود به یک نوع خاص فیلم‌سازی کنند. اما در عین حال با این تفکر برخی از تهیه‌کنندگان هالیوودی که می‌گویند فیلم‌ها فقط باید برای سرگرن‌کردن تماشاچی ساخته شود، مخالف هستم. سینما در کنار سرگرم‌کردن بینندگانش، یک وظیفه مهم اجتماعی هم دارد و باید با فیلم‌هایش به مردم کمک کند تا موجودات بهتری باشند و جامعه را به سمت تعالی ببرند.

ما بازیگران می‌توانیم با تشویق فیلم‌سازان به ساخت فیلم‌های اجتماعی، گام بزرگی در جهت نزدیک‌تر کردن سینما به مسائل مردم برداریم. فیلم‌ها نباید تنها به سرگرم‌کردن تماشاگران و ارائه یک پایان خوش به آن‌ها قناعت کنند. فیلم‌های سینمایی این قدرت را دارند که بینندگان خود را به چالش بکشند و پرسش‌های تازه‌ای برایشان مطرح کنند. من این جنبه سینما و فیلم‌های سینمایی را خیلی دوست دارم.

 

*اما گفته می‌شود سینما یک هنر رویا پررداز است و رویا پردازی میانه خوبی با واقعیت‌های تلخ جامعه ندارد.

بستگی دارد از کدام زاویه به ماجرا نگاه کنید. اگر شما آدمی آرزومند و رویا پرداز باشید، زندگی‌تان تا دست‌یابی به آن خواسته آرام و قرار ندارد. تمام تلاش‌تان این است که آن رویا را تبدیل به واقعیت کنید. سینما و فیلم‌های آن هم همین‌طور است. این هنر رویا پرداز می‌تواند درباره رویاها و آرزوهای تلخ و سخت مردم عادی و مشکلات آن‌ها هم صحبت و رویا پردازی کند. شما امروزه می‌بینید فیلم‌های زیادی در همین کارخانه رویا پردازی ساخته می‌شود که درباره خواسته‌های دور دست و محال مردم حرف می‌زنند.

 

*آیا در تمام طول سال مشغول بازی در فیلم‌های سینمایی هستید؟

خیر. معمولاً فقط نیمی از سال را کار می‌کنم. این کار را هم با عشق و علاقه انجام می‌دهم و از انجام آن لذت می‌برم. راستش را بخواهید از کارکردن با آدم‌هایی که از کارشان لذت می‌برند و آن را دوست دارند، لذت می‌برم. در این حالت، در موقعیتی قرار می‌گیرید که حاصل کار یک چیز خوب و مثال زدنی خواهد بود. نیمی از سال را هم که مشغول بازی در فیلم‌ها نیستم، به فعالیت‌های اجتماعی و خانوادگی می‌پردازم.

 

*در مقام یک فعال اجتماعی فکر می‌کنید بازیگران باید در مسائل مختلف اجتماعی شرکت و اظهار نظر کنند؟

خب،  اجباری برای این کار نیست. هر هنرمندی خودش باید به این نتیجه برسد که در فعالیت‌های اجتماعی مشارکت داشته باشد. شرکت در چنین فعالیت‌هایی اجباری نیست. بازیگرانی که در این زمینه فعال هستند خودشان به این باور رسیده‌اند که صدایشان می‌تواند بلندگوی خوبی برای بیان خواسته‌های مردم عادی و گروه‌های مختلف اجتماعی باشد. به نظر من، فعالیت‌های اجتماعی بازیگران تکمیل کننده هنر بازیگری‌شان است و باعث می‌شود مردم و تماشاگران دید بهتر و مثبت تری نسبت به آن‌ها داشته و احترام ویژه‌ای برایشان قائل شوند.

*به عنوان فعال حقوق مدنی رنگین پوستان، فکر می‌کنید آن‌ها به چه دستاوردهایی رسیده‌اند؟

دستاوردهای خیلی زیاد! همین سینما را در نظر بگیرید. تا چند دهه قبل سیاهان فقط در نقش نوکر و پیشخدمت نقش می‌گرفتند. ولی حالا بازیگران سیاه‌پوست از اهمیت و اعتبار بسیار زیاد و بالایی برخوردارند. یک زمانی فقط سیدنی پواتیه سینمای سپاهان را رهبری و نمایندگی می‌کرد. ولی ما حالا ده‌ها سیدنی پواتیه داریم. خیلی مهم و جالب است که تعدادی از مسئولان کمپانی‌های بزرگ فیلم‌سازی که دیدگاه‌های نژاد پرستانه و ضد رنگین پوستان داشتند، حالا خودشان با بازیگران سیاه پوست تماس گرفته و شخصاً آن‌ها را دعوت به بازی در تولیدات خود می‌کنند.

 

*هالیوود را مجبور به پذیرفتن خودمان کردیم

 

*این طور که می‌گویید هالیوود تغییر کرده است.

هالیوود تغییر نکرد. ما هالیوود را تغییر دادیم. طوری عمل و حرکت کردیم که هالیوود نشینان مجبور به قبول حضور ما شدند. بدون تلاش بالای هنرمندان سیاه‌پوست و همراهی همکاران سفید‌پوست مترقی‌شان، هیچ‌وقت چنین چیزی میسر نمی‌شد.

 

*فیلم تازه چه دارید؟

مشغول بازی در خود زندگی هستم. این فیلم حال و هوایی کمدی انتقادی و خانوادگی دارد. قصه‌اش درباره زوجی است که سال‌هاست در نیویورک زندگی می‌کنند. زمانی که آن‌ها تصمیم به تعویض آپارتمان قدیمی‌شان می‌کنند، مشکلات است که از هر سو به سمت آن‌ها روانه می‌شود. این قصه قصددارد نگاهی واقع‌گرا به مشکل مسکن و دفترهای املاک بیندازد.

منبع: فارس نیوز



کلمات کلیدی : امریکا آنسوی مرز
 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ