سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/139512886810321.jpg
مرگ بر امریکا اعلام برائت اعتقادی
نوشته شده توسط reza khangoli zivlaei در ساعت 1:1 صبح

 
  حجت‏الاسلام قاسمیان: مرگ بر آمریکا یک اعلام برائت اعتقادی است/ این‏ها اینقدر پیکار می‏کنند تا شما را "مرتد" کنند

 


هیچ نقصی در جمال عاشورا نمی توان یافت/ وفای اصحاب سید الشهداء در اوج زیبایی است

جمال کار خدا اینجا دیده می‌شود عبادت سیدالشهدا در اوج زیبایی است و هیچ کسی نمی‌تواند نقصی بگیرد که بگوید اینجای کار سیدالشهدا در اوج زیبایی نیست وفای اصحاب سیدالشهدا در اوج زیبایی است فداکاری اهل بیت در اوج زیبایی است. هیچ نقصی در جمال عاشورا نمی‌توانید ببینید؛ یعنی اگر  همه عالم شروع کند به خیال‌انگیزی نمی‌تواند جلوه‌ای از جمال بندگی را تخیل کند که در عاشورا نبوده است؛ مگر عاشورا را نبیند، لذا بندگی سیدالشهدا در نهایت جمال و زیبایی است؛ ولی خدایی خدا زیباتر است.

بلایی که خدا برای سیدالشهدا رقم زده است بلای جمیلی است اگر جمال کار خدا را می‌خواهی ببینی که کجای کار خدا زیبا است کجای این بلایی که قد همه عالم را خم کرده همه اولیا خدا گرفتارش است کجایش زیبا است در همین وجه دیده می‌شود اگر اوج پیروزی معنوی سیدالشهدا، اوج موفقیت حضرت در شفاعت است. اگر غلبه و نصرت نهایی است که نسبت به وجود مقدس سیدالشهدا می‌شود که از طریق جلوه امام زمان هست ببینید، معلوم می‌شود که سراسر جمال و زیبایی است. ما رأیت الا جمیلا، گر چه این را مکرر عرض کرده‌ام. نباید کار دشمن را با کار خدا آمیخت بعضی‌ها قاطی کرده‌اند. دشمن را هم محو کرده‌اند نه، کار سیدالشهدا و اصحاب و اهل بیت اش در اوج زیبایی است و جمال بندگی است.

این که زینب کبری از یک طرف  کار دشمن را می‌بیند و لعن می کند و از آن طرف اوج بندگی سید الشهدا را می‌بینند. هر چه جمال بندگی سیدالشهدا را می‌بیند بلایش سنگین‌تر می‌شود. اینطوری نیست که وقتی جمال کار سیدالشهدا را می‌بیند می‌گوید تمام شد برویم جشن بگیریم. ضیافت، ضیافت بلا است این است که موهایش سفید شده و قدش خمیده است. 

همچنین در مراسم سومین شب عزاداری حضرت سیدالشهداء(ع) در دهه اول محرم‏الحرام در هیأت شهدای گمنام دانشگاه علم و صنعت حجت‏الاسلام والمسلمین قاسمیان؛ رئیس حوزه علمیه مشکات به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در این مراسم به بیان ادامه‌ی مباحث جلسات گذشته مبتنی بر توضیح نظام درون‌زا پرداخت و ضمن انتقاد به بررسی علوم انسانی در کشور و روی‌کرد اهل بیت علیهم‌السلام درباره پرهیز از حرکت منفعلانه، شکل‌گیری تهاجم فرهنگی از طرف مؤمنین را یکی از راه‌های مبارزه با انفعال در درون نظام دانست. در ادامه گزارش اجمالی از سخنان حجت‏الاسلام والمسلمین قاسمیان تقدیم می‏گردد:

وقتی بنده‌ای به خدای خود این‌گونه عرض می‌کند که "خدایا من تو را قبول دارم من بچگی کردم بدی کردم من یک کاری کردم" خداوند او را می‌خرد. رمز دعای کمیل این است و قد اتیتک الهی... خدایا سرافکنده آمدم به درگاهت،  این را خداوند می‌خرد، ولی آن کسی که جسارت می‌کند و می‌گوید که این همه میلیاردی می‌خورند ما هم یک نگاه می‌کنیم این در دستگاه خداوند ارزش ندارد. خدا به داود سلام‌الله علیه می‌فرماید: "بشارت بده به گناهکاران و بترسان صدیقین را" کسی که گناه کار است، توبه می‌کند و من قبول می‌کنم؛ ولی آن صدیق را غرور می‌گیرد روایت است خدا خیلی از این بنده بدش می‌آید.

در روایت داریم خداوند حاضر است بنده را به تباهی بکشاند. بنده را به گند می‌کشاند ولی غرورش را نمی‌تواند تحمل کند. عُجب او را تحمل نمی‌کند. این حقیقت عبودیت است. این که کسی در قبال خداوند مالک کسی و چیزی نیست این یک مقدار جسارت انسان را پایین می‌آورد. اگر کسی بتواند رابطه‌اش را با خداوند اصلاح کند و از کرده‌ی اشتباهش سریع اظهار پشیمانی و بگوید خدایا اشتباه کردم کار تمام می‌شود. سر کوچک‌ترین مسائل؛ وگرنه گناهان بزرگ را خداوند می‌بخشد ولی چنین گناهان را نمی‌بخشد. چون انسان جسارت می‌کند و به اصطلاح پرروبازی در می‌آورد. انشاء‌الله این معانی به قلب ما نفوذ کند و موجب عمل بشود و  ما را از خودمان منصرف کند.

نقدی بر عملکرد اساتید مسلمان علوم انسانی 

اما درباره‌ی آیات سوره مبارکه‌ی ممتحنه که بحث درونی نظام است. چون من مباحث را دنبال می‌کنم روانشناسی یک موقع درمان محور بود. این بیماری درمانی و این هم درمان. خب حالا غضب و حسد و هر مشکل دیگری. یک به یک اینها را درمانی بحث می‌کرد. ما یک سری روانشناس مسلمان داریم که سیلی از آیات و روایات را در این قالب می‌ریزند. از سال 1980 به این طرف یک جهت‌گیری جدید در مباحث روانشناسی شروع شد که فرصت محور است. این الان به صورت ناگهانی رشد می‌کند بارور می شود و دامنه‌های آن به ایران می‌رسد و مطالعه می‌شود و وارد فضای کشور می‌شود. حالا همان روانشناس متعهد سیلی از آیات و روایات را در همین بحث می‌گنجانند که 180درجه فرق دارد. قاب بندی به عهده کسی دیگر است. حرف را او می‌گوید که چیست؛ شما می‏گردید و آیات و روایات مربوط به حرف او را پیدا می کنید. روی‌کرد به عهده کسی دیگر است و ورود و خروج به عهده کسی دیگر. جامعه شناس و روانشناس مسلمان می‌گردد دنبال خانه‌هایی که آن شخص غربی بنا کرده است، با رفتاری کاملا منفعلانه.

علوم اجتماعی را می‌خوانم و می‌گردم برای آن آیات و روایات پیدا می‌کنم که 180درجه باهم اختلاف دارد. الان زمین بازی دست کسی دیگر است. میدان عمل باید برای شما باشد. کار به دست خود اسلام و اهل بیت باید باشد. این دید را هم نسبت به معارف اهل بیت داریم. معمولا در مصائب دور هم جمع می‌شویم. همیشه ائمه شهید و زندانی و مظلوم می‌شودند. یک سری ائمه که انگار منفعل‌اند. اتفاقا در بررسی صحیح زندگانی ائمه علیهم‏السلام آنقدر بازی و فن بدل‌های ایشان عجیب و غریب بوده که طرف مجبور می‌شود در میدان طراحی شده و اینها بازی کند. طرف را مجبور می‌کردند. حرکت، حرکت فعال بوده است. روش ائمه همین بوده است. افراد را در میدان خودشان می‌کشیدند. میدان را طراحی می‌کردند که مجبور شوند در زمین او بازی کنند. برای همین حذف فیزیکی می‌شدند. اگر فعال نبودند که حذف فیزیکی نمی‌شدند. دیگر قابل هضم نبودند بنابراین همه آنها حذف  فیزیکی می‌شدند.

تهاجم فرهنگی باید از طرف ما ایجاد شود

اگر یک نفر بخواهد از ائمه الگو بگیرد منتظر شرایط نمی‌شود. برخورد فعال می‌کند. یک میدان عمل فعالانه طراحی می‌کند که مجبور شوند آنها بازی کنند. پیروی از اهل بیت این است. بحث درون‌زایی را که آقا مطرح می‌کنند این است که مدام به دیگران نگاه نکنیم. بعضی‌ها منتظر شبهه هستند که جواب بدهند. ما باید شبهات را مطرح کنیم. شما باید تهاجم فرهنگی کنید. یک میدانی باز کنید که دشمن مجبور شود جواب دهد این یک حرکت فعالانه است. نظام را از داخل آیات و روایات خارج کنید. این نوعی که ما الان به آن عمل می کنیم بسیار منفعلانه است و هیچ شباهتی به رفتار ائمه ندارد. علی الخصوص علوم انسانی ما. این را به عنوان یک تذکر و دغدغه عرض کردم.

یک نکته‌ای قبل از توضیح آیات 4 الی 7 سوره ممتحنه عرض کنم. در درون انبیاء یک نظام صعودی داریم. انبیاء در مدل برخوردشان با دنیا رشد کرده‌اند و به خاتم‌الانبیاء رسیده‌اند. یک رشد داشتیم از زمان حضرت رسول و امیرالمؤمین به بعد، نه اینکه ائمه رشد کرده‌اند، طریقه برخورد با جامعه رشد کرده است. یک سری می‌گویند کاش ما زمان فلان بودیم. این زمان به این خوبی را نمی‌خواهی؟! ما تجربه 124هزار پیامبر و تجربه ائمه را و تجربه نظام اسلامی را داریم. برای چه می‌خواهی برگردی به عقب؟! این فرصت که بهترین فرصت است. ما تجربه برخوردی ائمه و انبیاء را داریم. فرهنگ ائمه کامل شده است مخصوصا در زمان امام رضا علیه‌السلام به اوج رسیده است. بقیه ائمه بعدی به گونه‌ای امام رضایی هستند. اگر فرهنگ رضوی به درستی توضیح داده شود هم فرهنگ سیاست خارجی و هم فرهنگ درونی و تربیتی به یک فرهنگ فوق‌العاده تبدیل می‌شود.

انبیاء در یک مسیر رشد عمل می‌کنند. حضرت آدم علیه‌السلام به عنوان ابوالبشر کارشان با موعظه حل می‌شده است. قالب انسان‌هایی که بودند احتیاجی به شریعت نداشتند، با یک منبر مواعظ اخلاقی حل می‌شد. تا زمان حضرت نوح که مسؤولیت ایشان یک پله بالاتر می‌آید و صاحب شریعت و اولوالعزم می‌شوند.

پله بعدی حضرت ابراهیم علیه‌السلام است. تصویر حضرت ابراهیم در ذهن ما خیلی عجیب و غریب بوده است. هنر ایشان چه بوده است؟ زن و بچه را جا گذاشته و رفته و برگشته است. کل هنر ایشان این بوده است. این خلاصه زندگی ایشان است و حال آنکه حضرت ابراهیم یک نکته‌ای را در تاریخ انبیاء اضافه کرده که آن مبارزه با طاغوت بود. مبارزه با طاغوت از حضرت ابراهیم شروع شد وگرنه در شریعت حضرت نوح مبارزه با تباهی نداریم. جریان مبارزه با طاغوت از حضرت ابراهیم آغاز می‌شود و پیشرفت می‌کند به حضرت یوسف  و حضرت موسی علیهما السلام می‌رسدکه در زمان حضرت موسی بحث مبارزه با طاغوت و تمدن سازی را داریم. بعد حرکت اصلاحی حضرت عیسی علیه‌السلام را داریم و با یک فترت زمانی به حضرت محمد(ص) می‌رسد. ائمه هم در یک حالت رشد یافته دارند حرکت می‌کنند. بر تجربه‌های بشریت و معصومانه بشریت می‌افزایند که حرف دارد. این ها باید با تحلیل دقیق تاریخی اضافه شود. مثلاً تا جایگاه کعبه و مکه را متوجه نشویم این کعبه و مکه به درد نمی‌خورد، ولی اگر درست تعریف می‌شد به درد می‌خورد. شما اگر بگویید که وسط دنیا کجاست چه می‌گویید؟ الان هرکس خودش را وسط دنیا می‌داند. وسط دنیا به تعبیر دو آیه از آیات قرآن، کعبه است. هم ماجرای دحوالارض و هم ماجرایی که به پیغمبر می خواهد بگوید که برای همه باید پیام بیاید. مکه باید به عنوان نماد توحید مطرح شود.

"توحید" را عملی کنید می‌شود "ولایت" و "ولایت" را نظری کنید می‌شود "توحید"

یک سؤال می‌پرسم توحید مهم‌تر است یا ولایت؟  اگر مباحث دین شناسی را دنبال می‌کنید توحید رکین‌ترین رکن اسلام است و اگر می‌خواهید به عمل کنید ولایت مهمترین رکن است این دو هیچ فرقی ندارد. توحید را عملی کنید می‌شود ولایت و ولایت را نظری کنید می‌شود توحید.

این دو عین هم هستند و متکی بر این عینیت سوره بقره را دنبال کنید. از آیه 124 می‌پردازد به امامت حضرت ابراهیم علیه‌السلام. معانی امامت و ولایت و کعبه را به هم گره می‌زند. این همان "زبان نمادین دین" است.

" قد کانت لکم اسوه حسنه فی ابراهیم والذین معه" در ابراهیم و کسانی که با ابراهیم هستند یک اسوه حسنه‌ای است برای شما. اسوه حسنه شما کیست؟ "حضرت ابراهیم"؛ با اینکه اسوه حسنه در جایی رسول‌الله است؛ یعنی فرقی نمی‌کند یک گره خوردگی خاصی وجود دارد. کسانی در محوریت ایشان عمل می‌کنند. سر چه چیزی؟ ما بی‌زاریم از شما و آنچه که شما می‌پرستید. به شما کافریم و این دشمنی باقی می‌ماند الی الابد هم به پایان نمی رسد. هوس نکنید که آن را به پایان برسانید.

شعار مرگ بر آمریکا را عوض نکنید/ این یک اعلام برائت اعتقادی است

این دشمنی ریشه‌ای است. این اعلام برائت اعتقادی است؛ مرگ بر آمریکا اعتقادی است. شعار را عوض نکنید. من عرض کردم دیپلمات باید کارش را بکند، اما انقلابی نباید کار دیپلماتیک بکند. آقا فرمودند من انقلابی‌ام و کار انقلابی می‌کنم. من بر دهان دشمن می‌زنم. "حیفا" را با خاک یکسان می‌کنم. قرار نیست ما کار دیپلماتیک بکنیم، قرار است ما آرمان‌خواهی کنیم. وگرنه دست می‌بریم و شعارها را عوض می‌کنیم و یک چیزی درست می‌کنیم که دیگر دین نیست. می‌خواهیم رابطه خودمان را با کشورها اصلاح کنیم، به چه قیمتی؟ به قیمت دست کشیدن از شعارهای خودمان؟ بارها این آیه را تلاوت کردم "وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ" اینها همواره با شما پیکار می‌کنند تا شما را مرتد کنند؛ تا ارتداد با شما می‌آیند. به کمتر از این هم راضی نیستند. ارتداد را به معنای کفر و زندقه معنا نکنیم و برای مبارزه با آن راه‏اندازی هیأت مسجد کافی نیست. عربستان همین کار را می‌کند.

چرا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در زمان خلفای زمان خود به آن‌ها مشاوره‌های دقیق می‌دادند؟

آن اصل اصیلی که اگر آن را بکشی همه چیز را به طرف آن می‌کشی آن حکومت اسلامی و در محورش جایگاه ولی است. این‌ها با همین دشمن‌اند. تصاویر دسته‌جات عزاداری در آمریکا و کانادا و انگلیس وجود دارد پلیس هم می‌ایستد و کاری ندارد. با اینها کسی مشکلی ندارد. با جایگاهش مشکل دارند که امیرالمؤمنین حتی جایگاه خلیفه دوم را پر می‌کنند و می‌فرمایند: جایگاهی که تو داری نخ تسبیح است. اگر این نخ پاره شود جامعه دیگر جامعه نمی‌شود و از هم می‌پاشد. دیگر نمی‌شود آن جامعه را جمع کرد.

شما باید متوجه بشوید چطور می‌شود که امام علی علیه‌السلام مشاوره‌های دقیق به خلفای زمان خودشان می‌دهند. چطور می‌شود امام رضا  علیه‌السلام مشاوره دقیق می‌دهند. رابطه میان درون و بیرون فرق می‌کند. هرچه در درون می‌خواهید به سر و کله هم بزنید ولی در بیرون مواظب باشید. حضرت در حق مرابطین و مرزداران هم دعا می‌کنند. یعنی بدین‌سان جایگاه‌ها را محفوظ می‌دارند. 

منبع: رجانیوز



کلمات کلیدی : مرگ بر امریکا
 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ