مرثیهای برای نرخ نزولی افزایش جمعیت؛
گرایشهای غربی و "تحدید نسل" در ایران / تحلیلگر آمریکایی: در آینده میتوان شاهد برچیده شدن ایران بود(!)
اکنون که در سالهای میانی دهه چهارم انقلاب به سر میبریم، هشدارها نسبت به منفی شدن نرخ رشد جمعیت در کشور افزایش یافته و بحران و کاهش رشد جمعیت، مسئولان دولتی را به صرافت تغییر در سیاستهای جمعیتی انداخته است. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب از مدتها پیش، خطر سیر نزولی افزایش جمعیت را به دست اندرکاران دولتی گوشزد کرده بودند.
به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران، توسعه انسانی یکی از ابعاد نوظهور مقوله توسعه محسوب میشود، در توسعه انسانی تاکید اصلی روی جمعیت است. تئوریسینهای علم جمعیت شناسی در باب جمعیت دیدگاههای گسترده و گاه متضادی را طرح کردهاند.
عدهای از اندیشمندان با تکیه بر تواناییهای بالقوه انسان و منابع نامحدود و تجدیدپذیر زمین بر لزوم افزایش جمعیت و مزایای این امر در تسریع پیشرفت جوامع تاکید میورزند.
این نظریه پردازان، افزایش جمعیت و ازدیاد نفوس را عاملی برای افزایش قدرت و اقتدار جامعه میدانند که در صورت فراهم شدن شرایط لازم میتواند موجبات سعادت و توسعه جامعه را فراهم آورد.
پیشگامان نظریههای جمعیتی
شاید بتوان نخستین نظریه پرداز حوزه جمعیت شناسی را "رابرت مالتوس" انگلیسی دانست. وی در نظریه خود ضمن اشاره به رشد تصاعدی جمعیت در مقابل رشد حسابی منابع طبیعی، از ضرورت کاهش جمعیت سخن میراند. راهکار غیر انسانی مالتوس برای فزونی نیافتن جمعیت نسبت به منابع، مردن انسانهای فقیر است.
پس از مالتوس، نظریه پردازان دیگری در باب جمعیت داد سخن سر دادند، هر یک از این نظریه پردازان با توجه به شرایط محیطی و اقلیمی محل زیست خود، ایدههایی در رابطه با افزایش، کاهش و یا حد تناسب و تعادل جمعیت طرح کردند.
در اروپا در زمان سلطه مرکانتلیسم و رواج سوداگری، دیدگاه غالب تراکم و ازدیاد جمعیت به منظور گرم شدن تنور رقابتهای تجاری و افزایش سطح تولید بود، در واقع صاحبان بنگاههای تولیدی، جمعیت را منشاء تحولات اقتصادی و تجاری میدانستند؛ از سویی دیگر سیاستمداران اروپایی که در آن دوران شیوه استعمار و استثمار را در پیش گرفته بودند، جمعیت را به مثابه اهرم قدرت نظامی و سیاسی میدانستند.
نظرات ادیان در باب جمعیت
ادیان و مذاهب مختلف که هدف و غایت خود را تجلی روح اخلاق در روابط بشری تعریف کردهاند، نسبت به تداوم نسل و افزایش جمعیت رویکرد مثبتی دارند؛ در دین مبین اسلام به عنوان کاملترین دین، افزایش جمعیت به عنوان یک اصل شناخته میشود. خداوند بارها در آیات قرآنی کسانی را که به خاطر فقر یا توهم فقر از بچه داری جلوگیری میکنند یا فرزندان را در رحم یا پس از آن میکشند، سرزنش میکند؛ چرا که خداوند روزی رسان همه آفریدههایش است.
سیاستهای جمعیتی پس از انقلاب اسلامی
در کشور ما ایران، پس از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی، مسئولان و دست اندرکاران کشور با تکیه بر اندیشههای مترقی دینی و مدیریت صحیح و اصولی منابع، سیاسیت ارتقاء کمی و کیفی جمعیت را در پیش گرفتند. با تحمیل جنگ 8 ساله به ملت ایران از سوی جهانخواران، تعادل نرخ و ضریب جنسی جمعیت برهم خورد و در نتیجه سیاستهای افزایشی جمعیت شتاب بیشتری به خود گرفت.
پس از پایان جنگ تحمیلی، مسئولان دولتی وقت که سیاست تعدیل اقتصادی را در پیش گرفته بودند، تمرکز برنامه ریزی خود را بر کنترل و کاهش جمعیت معطوف کردند. سال 1369 شورایی به نام شورای کاهش موالید با تصویب دولت آن زمان و به ریاست وزیر بهداشت وقت تشکیل و سال 1370 با ایجاد اداره کل جمعیت و تنظیم خانواده، برنامههای جمعیتی گسترش یافت.
نرخ نزولی رشد جمعیت و ضرورت بازنگری در سیاستهای جمعیتی
اکنون که در نخستین سالهای دهه چهارم انقلاب به سر میبریم، هشدارها نسبت به منفی شدن نرخ رشد جمعیت در کشور افزایش یافته و بحران و کاهش رشد جمعیت، مسئولان دولتی را به صرافت تغییر در سیاستهای جمعیتی انداخته است. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب از مدتها پیش، خطر سیر نزولی جمعیت را به دست اندرکاران دولتی گوشزد کرده بودند.
طبق سرشماری به عمل آمده در سال 1390، نرخ رشد جمعیت به 3.1 کاهش یافته، در حالی که این نرخ در سال 1385، حدود 6.1 درصد بود. این آمار حکایت از آن دارد که کاهش جمعیت در کشور ما شتاب زیادی گرفته و این حالت، وضع نگران کنندهای را پدید آورده است که لزوم تسریع در اعمال سیاستهای افزایشی جمعیت را میطلبد.
افزایش سن ازدواج و نرخ بالای طلاق، از جمله موانع سیاستهای افزایش جمعیت است، که توجه و عنایت ویژه مسئولان ذیربط را میطلبد. برخی صاحب نظران معتقدند، نبود اشتغال و مسکن مناسب از مهمترین دلایل بالا رفتن سن ازدواج و به دنبال آن کاهش جمعیت است، بنابراین با شعار، نرخ جمعیت کشور افزایش نمییابد. جلوگیری از تحقق رشد منفی جمعیت تنها با رفع مشکلات ازدواج جوانان امکان پذیر است.
به اعتقاد این صاحب نظران، افزایش سن ازدواج در میان دانشگاهیان و تحصیلکردهها بیشتر به چشم میخورد، به نحوی که سن ازدواج از 25 سال بالاتر رفته و در بعضی موارد تا 35ـ30 سال هم رسیده است، بنابراین مشکل اصلی در کاهش ازدواج جوانان و بالا رفتن سن ازدواج، عدم اشتغال است که دولت باید به شکل جدی به این موضوع بپردازد تا شغل پایدار در کشور ایجاد شود.
صرف نظر از آمار و ارقامی که افتادن در چاله جمعیتی با طی همین روند افزایش جمعیت تا سال 95 را نشان میدهد، یکی دیگر از چالشهای مهم در کنار رشد صفر و منفی جمعیت، پیر شدن هرم سنی است که مسائل و حاشیههای مربوط به خود را دارد. در همین زمینه، بر اساس سناریوی رشد پایین جمعیتی، که سازمان ملل متحد در سال 2010 منتشر کرده است، اگر ایران به همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیتی بپردازد و برنامهای برای تعادل آن نداشته باشد، در 80 سال آینده، جمعیت 31 میلیونی را تجربه خواهد کرد! از این میان، 47 درصد این جمعیت را افراد سالمند بالای 60 سال تشکیل میدهند.
تغییر بافت جمعیت، عامل زیانبار دیگری است که علاوه بر پیری، ساختار جمعیتی جامعه را تهدید میکند. این امر، مقولهای است که توجه بیشتر مسئولان ذیربط را میطلبد.
سیاستهای اعمال شده برای جلوگیری از تحدید نسل
همانگونه که اشاره شد، کاهش مستمر زاد و ولد و انتقال از باروری طبیعی به باروری کنترلشده، سیاستی بود که از دولت چهارم تا دولت نهم در دستور کار برنامه ریزان کشور قرار داشت. این سیاست موجب شد نرخ نزولی جمعیت سرعت شتابانی به خود بگیرد. اما پس از ابلاغیهای که رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص لزوم بازنگری در سیاستهای جمعیتی صادر کردند، تکاپوی مسئولان جهت تنظیم سیاستهای افزایشی جمعیت، زیاد شد.
اصلاح قانون تنظیم خانواده و مصوبات تشویقی شورای عالی انقلاب فرهنگی برای افزایش جمعیت، از جمله سیاستهای اعمال شده از سوی مسئولان برای خروج کشور از بحران کاهش جمعیتی است.
هرچند اصلاح قانون تنظیم خانواده در افزایش مرخصی زایمان زنان و مرخصی دو هفتهای پدران پس از برگشت خوردن از شورای نگهبان، به دلیل بار مالی، با تغییر از الزام به مجاز بودن، تصویب شد؛ اما به نظر میرسد صرف مجاز بودن، قدرت کافی برای اجرای این قانون را نمیآورد.
مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز هنوز برای اجرا ابلاغ نشده است و همه اینها حکایت از این دارد که مسئولان کشورمان به لزوم بازنگری در سیاستهای جمعیتی کشور باور ندارند. این نکتهای است که رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان نظام به آن اشاره داشتند و طرح ارائهشده از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به مجلس را جوابگوی رفع خطر تحدید نسل ندانستند.
یکی از اقداماتی که دولت میتواند با به کارگیری آن بحران جمعیتی پیش رو را برطرف کند، تراکم زدایی است. مشکلات موجود کشور تا حدودی ناشی از توزیع نامناسب جمعیت و تراکم جمعیت در شهرها و توسعه شهرها و عدم بهرهبرداری صحیح از منابع است. بنابراین توزیع مناسب جمعیت در نقاط مختلف کشور میتواند به رشد کمی و کیفی آن کمک کند.
چشم طمع بیگانگان به ساختار جمعیتی ایران
"وقتی انسان درست به عمق آن فکر میکند، تن او میلرزد". این عبارتی است که مقام معظم رهبری در دیدار خود با اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی در خصوص مسئله کاهش جمعیت بیان کردند.
رهبر بصیر انقلاب که از مدتها پیش خطر تحدید نسل و پیری جمعیت را به مسئولان گوشزد کرده بودند، در چند ماه اخیر نیز سیاستهای جدید جمعیتی را ابلاغ کردند. اما واکنش رسانههای معاند به فرمایشات و دستورهای رهبر انقلاب پیرامون لزوم افزایش جمعیت، پرده از نقشه شوم جهانخواران برای کاهش جمعیت در کشور پویایی چون ایران برداشت.
آمریکا از مدتها پیش به منظور تثبیت هژمونی خود به ترویج الگوهای غربی در نقاط مختلف دنیا پرداخته است. نظریههایی چون نوسازی اجتماعی، رشد رفاهی و ارتقاء مصرف گرایی از جمله اقدامات تئوریک آمریکاییها برای تغییر الگو و سبک زندگی مردمان جوامع در حال توسعه است. عنصر مشترک تمام این نظریهها و اقدامات، القاء باور فرزند کمتر زندگی بهتر، در جوامع جهان سوم است.
پس از به چالش کشیده شدن اقتدار آمریکا در سطح منطقهای و بینالمللی به واسطه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران، تمرکز تئوریسینهای آمریکایی معطوف به بافتهای فرهنگی جامعه ایران شد. اشاعه پروژه جهانی شدن، راهکار آمریکاییها برای غلبه بر ایران در کارزاری فرهنگی بود. یکی از وجوه جهانی شدن، سوق دادن مردم جوامع در حال توسعه به الگوهای رفاهی مبتنی بر کاهش فرزندآوری بود.
اخیرا یک تحلیلگر آمریکایی پژوهشهایی را بر روی مسائل جمعیتی ایران انجام داده و نتایج پژوهش خود را در اختیار "دفتر مطالعات نظامی خارجی ارتش آمریکا" قرار داده است، این تحلیلگر آمریکایی طی مقالهای اعلام کرده است، علت بنیادی کاهش تمایل به فرزندآوری در ایران، ناشی از گرایشهای غربی است، وی برنامهریزان و دولتمردان آمریکایی را به گسترش فرهنگ غرب در ایران توصیه کرده و اطمینان میدهد؛ با کار و سرمایهگذاری در این زمینه، حتی در آینده میتوان شاهد برچیده شدن جمهوری اسلامی بود.
گزاره فوق نشان میدهد، دشمنان نظام اسلامی که از نبرد سخت با ایران مایوس شدهاند، این بار با حربهای نرم، نفوذ در ساختارهای فرهنگی و جمعیتی کشور را نشانه گرفتهاند. این استراتژی غربیها، هوشیاری بیشتر مسئولان کشور را طلب میکند.
منبع: باشگاه خبرنگاران